آلکسی فیودوروویچ کارامازوف سومین پسر فیودور پاولوویچ کارامازوف -از زمینداران شهرستان ما- بود. این زمیندار که در دوران خودش سرشناس بود، هنوز هم که هنوز است یادش را زنده نگه داشتهایم و دلیلش نیز مرگ مصیبتبار و اسرارآمیز اوست که سیزده سال پیش روی داد و در جای خود به آن خواهم پرداخت. در حال، همین قدر میگویم که این، به قول ما، زمیندار-که تو بگو یک روز از عمرش را هم در ملک خودش به سر نبرده بود- آدم عجیبی بود، منتها امثال و اقران آدمهای مهمل و شریر و درعین حال سفیهی چون او فراوان است. اما او از آن سفیهانی بود که سخت هوای کار و بار خودشان را دارند ، از قرار معلوم، شور چیز دیگری را نمیزنند. به عنوان نمونه فیودور پاولوویچ از صفر شروع کرده بود، کوچکتر از ملکش، ملکی پیدا نمیشد، بر سفرهء دیگران مینشست و مثل کَنه خود را به آنان میچسباند، وقتی هم که مرد صاحب صدهزار روبل پول نقد بود. در عین حال در تمام آن شهرستان به سفاهت او نبود که نبود. آنچه او داشت، حماقت نبود -اکثر این جور آدمها زرنگ و باهوشاند- بلکه سفاهت بود و بس و به سرزمین آبا و اجدادی هم مربوط میشد…
■ برادران کارامازوف
• فیودور داستایفسکی
• ترجمه صالح حسینی
• انتشارات ناهید