پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نشر ماهی’

کنار دکه‌ی چای‌فروشی، آقا و خانم داس، بر سر این که چه کسی تینا را به توالت ببرد، حرفشان شد، اما وقتی آقای داس یادآوری کرد که شب قبل، او تینا را به حمام برده، خانم داس به ناچار کنار آمد. آقای کاپاسی از توی آینه‌ی جلو دید که خانم داس پاهای بی‌مویش را از صندلی عقب بیرون کشید، از امباسادور بزرگ سفیدرنگ پیاده شد و بی اینکه دست دخترک   ادامه ...

امیرمهدی حقیقت (مترجم) جومپا لاهیری کتاب غیرایرانی نشر ماهی

امروز اولین بار بود که فِهمِل با او تندی کرد، دقیق‌تر بگوییم: کار تقریبا به خشونت کشید. حدود ساعت یازده و نیم بود که تلفن کرد و همان لحن صدایش برای حکایت از چیزی ناخوشایند کافی بود. این ارتعاشات برای او نامانوس بود، و درست به این دلیل که کلمات درست ادا می‌شد، لحظن صدا او را به وحشت انداخت: تمام آن نزادکت و آدابدانی در این صدا تا حد   ادامه ...

کتاب غیرایرانی کیکاووس جهانداری (مترجم) نشر ماهی هاینریش بل

به گمانم زمان آن فرا رسیده باشد که خا طرات پاسکوآل دوآرته را برای چاپ تحویل دهم. اگر پیش‌تر چنین می‌کردم شاید اقدام زیاده از حد شتابزده‌ای می‌بود. نمی‌خواستم در انتشارش شتاب به خرج دهم، چون هرچیز به زمان خاص خود نیاز دارد، حتی تصحیح اغلاط املایی در دستنوشته. پذیرش و اجرای عجولانه‌ی یک اقدام هیچ حاصلی در بر ندارد. اما از سویی تا آن‌جا که به من مربوط می‌شود   ادامه ...

فرهاد غبرایی (مترجم) کامیلو خوسه سلا کتاب غیرایرانی نشر ماهی

شب کم‌نظیری بود خواننده‌عزیز! از آن شب‌‌ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می‌کردی بی‌اختیار می‌پرسیدی ممکن است چنین آسمانی این همه آدم‌های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ بله، خواننده‌ی عزیز، این هم پرسشی است که فقطط در دل یک جان ممکن است پدید آید. در دل‌های خیلی جوان. اما ای کاش خدا این   ادامه ...

سروش حبیبی (مترجم) فیودور داستایفسکی کتاب غیرایرانی نشر ماهی