در اوایل سال ۱۹۷۹ که جمشیدخان برای نخستینبار دستگیر شد، هفدهساله بود. آن روزها بعثیها در سرتاسر خاک عراق، بنای تعقیب و دستگیری و شکنجهی چپها را گذاشته بودند… چپهایی که کمی پیشتر، از همپیمانان اصلی «انقلاب و رهبری آن» به شمار میآمدند. هیچکدام از ما به درستی نمیدانیم که جمشیدخان کی و چگونه به جمع چپها پیوسته بود، بهویژه که در ایل و تبار ما تاکنون کسی چپ نشده ادامه ...
غروب یکی از روزهای سرد زمستان بود که منگورِ بابابزرگ و کامران سلما در کنج کوچهای منصور اسرین را را دیدند. یک ساعتی میشد که منتظر او بودند. کامران سلما سوگند خورده بود که اگر در گفت و گو با اسرین به نتیجه نرسند، او را خواهد کشت. به همین راحتی، مثل یک سگ ولگرد، او را خونین و مالین خواهد کرد. چرا که جز این چارهای ندارد. همهی مردم ادامه ...