پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘شهرنوش پارسی‌پور’

از پی هفت سال خشکسالی، اینک دیوانه سه روز بود مدام می‌بارید و طوبی با جارو به جان حوض افتاده بود تا لجن چسبانک و خشکیده هفت سال را از دیواره‌هایش بتراشد و سطل آب را به پاشویه بریزد تا به باغچه برود و باغچه را پر کند، و خاک، خاک تشنه در اسارت رویای آب اینک در رحمت آب غرق شود. دو زن حاج مصطفی از پشت پنجره به   ادامه ...

انتشارات اسپرک شهرنوش پارسی‌پور کتاب ایرانی

باغ با دیوارهای کاه گلی، سبز سبز، پشت به ده داده در کنار رودخانه بود و این سو دیوار نداشت و رودخانه حریم بود. باغ، باغ آلبالو و گیلاس بود. یک خانه نیمه روستایی نیمه شهری داشت با سه اتاق و یک حوض در جلو آن، پر از خزه و قورباغه. د ور تا دور حوض پر از شن‌ریزه و چند درخت بید. عکس بیدها در آب می‌افتاد و سبز   ادامه ...

شهرنوش پارسی‌پور کتاب ایرانی نشر نقره