پنج سطر

از هر کتاب

اسحاق مکازلین، عمو اسو، که حالا سنش متجاوز از هفتاد و نزدیک به هشتاد بود و بیش از این را دیگر قبول نداشت، بیوه مردی بود و عموی نیمی از مردم ولایت بود و پدر هیچکس نبود. و این چیزی نبود که خودش در آن دستی داشته باشد یا اینکه آن را دیده باشد. کار، کار نوه عمه اش مکازلین ادموندز بود. این نوه عمه با اینکه نسبت به خانواده مادری می بردمیراث خوار – ودرزمان خودش میراث گزار – چیزی شده بود که بعضیها در آنوقت و بعضی هم همین حالا خیال میکردند متعلق به اسحق است چون به نام او بود که حق مالکیت زمین را پس از جواز امتیاز از سرخپوستها ثبت کرده بودند…

برخیز ای موسی

• ویلیام فاکنر
• ترجمه صالح حسینی
• انتشارات نیلوفر

طراحی گرافیک مهدی محجوب
انتشارات نیلوفر, صالح حسینی (مترجم), کتاب غیرایرانی, ویلیام فاکنر