پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘جان اشتاین بک’

«در آن شهر، تمام مردم داستان مروارید بسیار درشتی را برای یکدیگر نقل می‌کنند. این داستان شامل ماجرای پیداشدن این مروارید و از بین رفتن مجدد آن، و حای شرح زندگانی «کینو» صیاد مروارید و زنش «ژوانا» و بچه شیرخوارش «کویوتیتو» می‌باشد. چون سرگذشت دهان به دهان نقل می‌شد، با خاطرات تمام مردم آمیخته شده است و مانند تمام داستانهای باستانی که در ذهن مردم باقی می‌ماند، در آن جز   ادامه ...

جان اشتاین بک سازمان کتابهای جیبی کتاب غیرایرانی محمدجعفر محجوب (مترجم)

غروب یک روز پائیزی، هنگامی که در مزرعهء واین نزدیک پتیسفورد در ورمونت محصولات انبار و هیزم زمستانی فراهم شده بود و نخستین برف زمستانی سبکبار بر زمین نشسته بود، ژوزف واین بطرف صندلی راحتی کنار بخاری دیواری رفته و جلو پدرش ایستاد. این دو مرد خیلی بهم شبیه بودند. هردو بینی دراز و گونه‌های استخوانی و کشیده داشتند، چهره‌هایشان گوئی از ماده‌ای سخت‌تر و پرطاقت‌تر از گوشت درست شده   ادامه ...

انتشارات تلاش جان اشتاین بک کتاب غیرایرانی محمد معینی (مترجم)

آخرین بارانهایی که نم‌نم روی زمینهای سرخ و پاره‌ای از زمینهای خاکستری رنگ اکلاهما فرو ریخت، نتوانست زمین ترک‌خورده را شیار کند. گاوآهنها کرتهء جویبارها را می‌بریدند و باز می‌بریدند. آخرین بارانها ذرت را بسرعت رویاند و انبوهی از علفهای درهم و در طول جاده گسترد. اندک اندک زمینهای خاکستری و زمینهای تیرهء سرخ در زیر پوششی سبز نهان شد. اواخر ماه مه رنگ آسمان پرید و ابرها، که زمانی   ادامه ...

انتشارات امیرکبیر جان اشتاین بک شاهرخ مسکوب (مترجم) عبدالرحیم احمدی (مترجم) کتاب غیرایرانی

شب فرا رسیده بود. در خارج روشنائی در کوچه‌ها پرتو می‌زد و تابلوی نئون رستوران از گوشه‌ای پرتوهای قرمزرنگی باطراف پراکنده میساخت و اثر آن تا بدرون اطاقها پیش میامد. جیم مدت دو ساعتی در روی چهارپایه کوچکی نشسته و پاها را روی تخت قرار داده بود، وقتی تاریکی همه جا را فرا گرفت پاها را به کف اطاق قرار داد و با دستهایش پاهای خسته را مالش داد و   ادامه ...

انتشارات ارسطو جان اشتاین بک عنایت شکیباپور (مترجم) کتاب غیرایرانی

تا ساعت ده و سه ربع، همه چیز بپایان رسیده بود. قصبه تصرف شده بود، مدافعین آن در هم شکسته شده بودند، و جنگ خاتمه پذیرفته بود. دولت مهاجرم دربارهء این نبرد نیز خود را مانند نبردهای بزرگ دیگری که برعهده گرفته بود آماده کرده بود. در بامداد این روز یکشنبه که قصبه بتصرف قوای مهاجم درآمد، پستچی و پاسبان د ر قایق آقای کورل که دکاندار محبوب قصبه بود،   ادامه ...

پرویز داریوش (مترجم) جان اشتاین بک سازمان کتابهای جیبی کتاب غیرایرانی

در چند میلی جنوب سوله داد، از کنار تپه ای، رودخانه سالیناس، عمیق و سبزرنگ جریان دارد و به دریاچه ای فرو می ریزد. آب آن گرم است، زیرا پیش از آنکه به دریاچه فروریزد، از روی شن های زرد و گرم و از زیر اشعه خورشید می گذرد. یک سوی رودخانه، سراشیب های زرین تپه های پیچاپیچ رو به کوه سرسخت و سنگی گابیلان کشیده شدهاست، اما آن سو   ادامه ...

انتشارات معرفت پرویز داریوش (مترجم) جان اشتاین بک کتاب غیرایرانی