پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘رومن گاری’

موسیو ژان که همه «ماریوس» صدایش می‌کردند، کلاهی کپی بر سر، کتی چرمی بر تن و کفشهایی زمخت به پا داشت. چشمهای زیبایش اندکی اندوهبار بود و اغلب متفکرانه ساقهء علفی را به دندان می‌جوید. او مدالهای زیادی داشت: صلیب جنگی ۱۹۱۸-۱۹۱۴ و ۱۹۴۰-۱۹۳۹، در کنار آن، مدال نهضت مقاومت، مدال داوطلبان و مدال سپاس میهن، که همه به نیم‌تنه‌اش آویزان بودند و هر گاه که با عجله راه می‌رفت،   ادامه ...

اعظم نورائی (مترجم) انتشارات دنیای مادر رومن گاری کتاب غیرایرانی

یک روز زیبای سپتامبر ۱۹۵…، حدود ساعت یازده صبح قفس بزرگ شیشه‌ای سازمان ملل متحد در آفتاب پاییزی می‌درخشید و ماموریت صلحجویانه‌اش را که همان «بزرگترین مرکز جلب سیاح آمریکا» شدن بود، ادا می‌کرد. هزاران بازدیدکننده که با موج بی‌پایان ماشین‌ها به ورودیه شمالی متمایل بودند، با راهنمایی راهنمایان به داخل ساختمان بلعیده می‌شدند. بازدیدکنندگان لحظه‌ای مقابل سالن مراقبه می‌ایستادند و هشتاد و دو صندلی خالی را نظاره می‌کردند که   ادامه ...

رومن گاری کتاب غیرایرانی لیلی گلستان (مترجم) نشر آبی

سگ خاکستری‌رنگی بود که یک خال در گوشهء راست پوزه‌اش و موهای حنایی‌رنگ در دورِ بینی‌اش داشت. این، او را به تابلوی بساط سیگارفروشی نزدیک دبیرستان دوران کودکی‌ام در نیس شبیه می‌کرد. آن تابلو، سیگارکِش قهاری را نشان می‌داد، که در زیرش نوشته بودند «سگ سیگاری»… سرش را کمی کج کرده بود و نگاه دقیق و نافذی داشت- از آن نگاه‌های سگ‌های ولگردی که در تمام مدتی که آدم از   ادامه ...

رومن گاری سیلویا بجانیان (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر مس

پنجره باز بود. دسته‌ی گل لاله و رز بر زمینهء آسمان آبی و نور تابستانی، تابلوهای ماتیس را به خاطرش می‌آورد و حتّی به نظر می‌رسید گلبرگ‌های زردی که بر چهارچوب پنجره افتاده‌اند، به ظرافت از قلم‌موی استادی بزرگ تراویده‌اند. لیدی ال از رنگ زرد بیزار بود و تعجب می‌کرد که چه‌گونه این گل‌ها به آن گلدان دوره مینگ راه یافته‌اند. روزگاری گذاشتن هیچ دسته گلی در خانه، بی‌اجازه و   ادامه ...

انتشارات ناهید رومن گاری کتاب غیرایرانی مهدی غبرایی (مترجم)

اوّلین چیزی که می‌توانم بگویم، این است که در طبقه‌ی ششم ساختمانی زندگی می‌کردیم که آسانسور نداشت و این برای رزا خانم با اهمه‌ی وزنی که به این‌ور و آن‌ور می‌کشید – آن هم فقط با دو پا – با همه‌ی ناراحتی و دردهایش، یک بهانه‌ی دائمی برای درددل بود. هروقت که بهانه‌ی دیگری برای ناله و شکوه نداشت – آخر، یهودی هم بود – این را به یادمان می‌آورد.   ادامه ...

رومن گاری کتاب غیرایرانی لیلی گلستان (مترجم) نشر ثالث

بیرون آمد، روی ایوان ایستاد و دوباره مالک تنهائی خود شد: تپه‌های شنی، اقیانوس، هزاران پرندهء مرد در ماسه، یک زورق، یک تور ماهیگیری زنگ زده، و گاهی چند علامت تازه: استخوانبندی یک نهنگ به خشکی افتاده، جای پاها، یک رج قایق ماهیگیری در دوردست، آنجا که جزیره‌های «گوانو» در سفیدی با آسمان همچشمی می‌کردند. قهوه‌خانه روی پایه‌های چوبی، میان ماسه‌زار، بنا شده بود. جاده از صدمتری می‌گذشت: صدای آن   ادامه ...

ابوالحسن نجفی (مترجم) انتشارات کتاب زمان رومن گاری کتاب غیرایرانی

عزی بن زوی Izzy ben Zwi هم آنجا بود. او اولین کسی بود که با اسکی از کوردییر دوم پایین آمده بود و این کوردییر دوم همانجایی بود که چند قرن پیش، سرخپوستهای پولاس Pulas، معلوم نیست از دست کشورگشایان اسپانیایی به آنجا پناه برده بودند، که می خواستند میخ مسیحیت را در سرزمین کفر بکوبند و نسلشان را بر می انداختند یا از شر خود مسیحیت که یگانه دیانت   ادامه ...

انتشارات نیلوفر رومن گاری سروش حبیبی (مترجم) کتاب غیرایرانی