پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘ماندانا قهرمانلو (مترجم)’

همه‌چیز در سال ۱۹۳۲ اتفاق افتاد، زمانی که زندان ایالتی هنوز در کلدمانتین قرار داشت و البته، صندلی الکتریکی نیز در آنجا بود. زندانیان اغلب لطیفه‌هایی درباره‌ی صندلی می‌گفتند. مردم معمولا درباره‌ی چیزهایی لطیفه می‌سازند که آنان را می‌ترساند ولی نمی‌توانند از آن فرار کنند. به آن اولد اسپارکی یا بیگ جویی می‌گفتند. آنان درباره‌ی قبض برق و اینکه مور، رئیس زندان، در آن پاییز چگونه شام عید شکرگزاری را   ادامه ...

استیون کینگ انتشارات افراز کتاب غیرایرانی ماندانا قهرمانلو (مترجم)