پنج سطر

از هر کتاب

جاناتان مرغ دریایی

صبح بود و خورشید تازه رنگ طلایی را برچین و شکن دریای آرام می درخشاند. در یک مایلی ساحل، قایق ماهیگیری بر آب آرمیده بود و هزاران مرغ دریایی برای دعوت به صبحانه ی دسته جمعی در هوا به پرواز در آ»دند و بر سرتکه های غذا جنگیدند و این آغاز روز پرهیاهوی دیگر بود. اما دورتر از قایق و ساحل، مرغ دریایی جاناتان لیوینگستون تنها با خود تمرین می کرد. و از فاصلهء صدپایی سطح زمین پاهای پرده دارش را پایین آورد و نوک منقارش را بالابرد و سعی کرد تا قوسی خمیده و پیچ دار دردناکی را در بالهایش نگه دارد. او از قوس بالهایش برای پرواز آهسته استفاده می کرد و حالا به آرامی می پرید تا باد بر چهره اش نجوا کند و اقیانوس در زیر بالهایش آرام بود. چشمانش را با تمرکزی شدید تنگ کرد و نفسش را حبس نمود و برای افزایش قوس فشار بیشتری وارد کرد و سپس پرهایش گره خوردند و از حرکت ایستاد و فرود آمد. همانطور که می دانید، مرغان دریایی هرگز با افت و خیز پرواز نمی کنند و در هوا ساکن نمی شوند. برای آنها توقف یا ساکن بودن در هوا مایهء ننگ و شرمساری ست…

جاناتان مرغ دریایی

• ریچارد باخ
• پریسا شهرامیری
• انتشارات کوله پشتی

 

◄ بخشهایی از اقتباس سینمایی جاناتان مرغ دریایی که در سال ۱۹۷۳ و به کارگردانی هال بارتلت ساخته شده است:

 

طراحی گرافیک مهدی محجوب
انتشارات کوله پشتی, پریسا شهرامیری (مترجم), ریچارد باخ, کتاب غیرایرانی