در موقع خالی کردن محمولات کشتی بزرگ اقیانوسپیمائی که در ماه مارس سال ۱۹۱۲ در بندر ناپل لنگر انداخته بود واقعهای بس تعجبآور اتفاق افتاد. روزنامههای آنزمان اخبار خیالی جالب توجهی راجع بواقعهی مزبور انتشار دادند.
من و دیگر مسافرین کشتی نمیتوانستیم شاهدی برای علت وقوع آن پیشآمد نادر و عجیب باشیم، زیرا حادثه ذکر شده در شب و مه و تاریکی و در حالیکه کشتی ذغال بارگیری میکرد واقع شد و همهی مسافرین برای برکنار بودن از جنجال بشهر رفته و در کافه یا تاتر وقت میگذراندند. ولی من همینقد میدانم که برای توضیح حقیقت و علت آن واقعه شرح منظره متاثرکنندهء زیر کافی خواهد بود.
این تراژدی را نمیتوانستم در آ« موقع آشکارا تشریح کنم ولی اکنون گذشتن سالهای زیاد بمن اجازه میدهد که اطمینان کرده و عین مصاحبهای که رابطهء مستقیم با علت آن حادثه دارد بنگارم
*
وقتیکه میخواستم از دفتر نمایندگی کشتیرانی واقع در کلکته جهت مراجعت باروپا در کشتی «اقیانوس» بلیطی خریداری کنم، فروشنده بلیط مانند کسی که امیدواری ندارد مرتبا شانههای خود را حرکت میداد. زیر میدانست که تهیه کردن حتی یک محل خالی هم در کشتی میسر نیست و کشتی مزبور مخصوصا در اینموقع که فصل بارانی پایان یافته است از استرالیا ببعد کلیه جاها را میفروشد و دفتر نمایندگی در کلکته برای قول دادن قطعی بماسفرین ناچار بایستی منتظر تلگراف از سنگاپور باشد…
■ آموک
• اشتفن تسوایک
• ترجمه رحمت الهی
• انتشارات سازمان کتابهای جیبی
◄ اقتباس سینمایی ۱۹۴۴ از کتاب آموک، به کارگردانی آنتونیو مومپلت که یک فیلم مکزیکی است: