پنج سطر

از هر کتاب

مرداب آرام

در اطاق نسبتا بزرگی که سفیدکاری شده بود، مرد جوانی که پالتوئی بتن داشت روی صندلی چوبی کوچکی مقابل میز کهنه کج و معوجی نشسته بود و بحساب املاک خود رسیدگی میکرد. این اطاق در ملک یک‌پارچه و بزرگ در دهکده «ساسوفو» در ناحیه »س» و در ایالت «ت» واقع بود. مقابل او دو شمع در شمعدانهای نقره‌ای میسوخت. در اطاق نیمکتی قرار داشت که یک طرف آن زنبیل سر باز مملو از خواربار و در طرف دیگر آن تخت سفری آهنی جمع شده‌ای دیده میشد. نوکری نیز در گوشه‌ای ایستاده بود. وزوز سماوری از پشت دیوار مجاور شنیده میشد. سگی روی مقداری کاه که تازه داخل اطاق آورده بودند باینطرف و آنطرف میرفت. یک دهاتی با ریش پرپشت و سیمای باهوش و زیرک خود در لباس رسمی که کمر آن با نوار سرخ رنگی بسته شده بود و نشان میداد که کدخدای ده است نزدیک در ایستاده بود و با قیافه‌ای جدی آن مرد جوان را که پشت میز نشسته بود نگاه میکرد. پیانوی کهنه کوچکی در کنار یکی از دیوارهای اطاق نزدیک گنجه کوچکی که ازکهنگی سوراخ شده بود دیده میشد. پنجره‌های اطاق شیشه‌های کثیف و کدری داشت. بدیوار مجاور تمثالی آویزان بود که رنگ و روی آن رفته بود و زنی را با دامن پف‌کرده و موهای افشان و روبان سیاهی که دور گرن لاغرش بسته شده بود نشان میداد…

 

مرداب آرام

• ایوان تورگنیف
• ترجمهء م. ک. نادر
• انتشارات حکمت

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

طراحی گرافیک مهدی محجوب
انتشارات حکمت, ایوان تورگنیف, کتاب غیرایرانی, م. ک. نادر (مترجم)