پنج سطر

از هر کتاب

Archive for شهریور, ۱۳۹۹

  سالهای پیش کریلا پترویچ ترویکوروف که از اربابان قدیمی روس بود، در یکی از املاک شخصی خود زندگی می‌کرد و بعلت داشتن مال و مکنت، اصل و نسب اشرافی و روابطش، در همه ولایاتی که در آنها ملک شخصی داشت از مقام و منزلت والا برخوردار بود. همسایه‌هااز خدمت در راه ارضای هوسهای او خوشوقت بودند و مامورین ولایتی وقتی نامش را می‌شنیدند برخود می‌لرزیدند، کریلا پتروویچ تملق و   ادامه ...

الکساندر پوشکین ضیاءالله فروشانی (مترجم) علی بیات (مترجم) کتاب غیرایرانی

چِک… «خانم ماریا… شما شیفته این بازجو شده‌اید؟…» چِک… «مگر چند سالتان است؟ … خانم ماریا…» چِک… «لعنت به تو… آزاد… این قطره را می‌بینی؟» چِک… «آزاد چی شده؟ به من بگو…» چِک… «مگر نمی‌دانی؟… نه از کجا بدانم…» چِک… «فرار کرده بود… ترسیده بود…می‌فهمید آقای بازجو…» چِک… «وای مامانم… سرم… سرم ترکید…» چِک… «نگاه می‌کرد، نفس نفس می‌زد… چی شده؟ …» چِک… «هیچی… من… من؟ کارم ساخته است…» چِک…   ادامه ...

انتشارات ققنوس عباس معروفی کتاب ایرانی

هنگامیکه اولین داستان خود «جنون عشق» را که خوشبختانه سر و صدای زیادی در محافل ادبی برانگیخت نوشتم جوان بودم. این داستان موجب گردید بسیاری مرا شناخته در صدد کسب دوستیم برآیند. اکنون خوب بیاد می‌آورم که چگونه بعضی از د وستان مرا به محفل ادبی که با شرم و خجلت بدانجا قدم نهادم کشانیدند. از آن هنگام روزگار درازی سپری گردیده و در طول این مدت فعالیت ادبی از   ادامه ...

انتشارات روزنامه سایبان حسین بدلزاده (مترجم) سامرست موام کتاب غیرایرانی

زمستان سال ۱۵۹۰ بود. اطریش فرسنگ‌ها دور از جهان و جهانیان در خواب غفت فرو رفته بود، قرون وسطی هنوز در آن سرزمین ادامه داشت و آنطور که معلوم می‌شد خیال داشت تا ابدالدهر نیز ادامه یابد. بعضی حتی عقربه زمان را قرنها به عقب برمی‌گردانند، می‌گفتند اگر وضع فکری و روحی مردم را ملاک قضاوت قرار دهیم اطریش هنوز در عصر اعتقاد زیست می‌کند. البته غرض از این سخن   ادامه ...

انتشارات امیرکبیر کتاب غیرایرانی مارک تواین نجف دریابندری (مترجم)

در میان دیگر ساختمان‌های عمومی شهری که بهتر است از ذکر نام آن خودداری شود، و برای آن به هیچوجه اسم مستعاری هم نسازم عمارتی است که نظیر آن در اکثر شهرها اعم از کوچک یا بزرگ به چشم می‌خورد و جایگاه نگاهداری مستمندان است، و در این نوانخانه در روز و تاریخ یکه نیازی نیست برای تکرار آن خود را به زحمت افکنم و تازه برای خواننده هم ذکر   ادامه ...

انتشارات گوتنبرگ چارلز دیکنز کتاب غیرایرانی یوسف قریب (مترجم)

یوپوکین، رییس دادگاه جانبی بخش کیائوکتادا، واقع در قسمت بالای برمه، در ایوان خانه‌اش نشسته بود. با آنکه هنوز ساعت هشت و نیم صبح بود، اما چون ماه آوریل بود، هوا آنچنان غمگین و ابری بود که نوید ساعتهای کِشدار و خفقان‌آور ظهر را می‌داد. باد با وزشی ضعیف و به طور تصادفی که در نتیجهء تضاد با وضعیت جوّی خنک به نظر می‌رسید، نهال نخل‌های خرمایی را که تازه   ادامه ...

انتشارات مجید جورج اورول زهره روشنفکر (مترجم) کتاب غیرایرانی

من سایه هستم. از میان شر دولنت، می‌گریزم. از میان اندوه ابدی، پرواز می‌کنم. در امتداد سواحل رودخانه آرنو، بی‌نفس دست و پا می‌زنم… به سمت چپ به سوی ویادی کاستلانی، می‌چرخم، در ازدحام سایه‌های یوفیزی راهم را به سوی شمال ادامه می‌دهم، و آنان هنوز مرا تعقیب می‌کنند. صدای پای آنان، اکنون که با عزمی راسخ به شکار می‌پردازند، بلندتر می‌شود. آنان سال‌های زیادی مرا تعقیب کرده‌اند. سماجت آنان   ادامه ...

دن براون کتاب غیرایرانی منیژه جلالی (مترجم) نشر البرز

در فوریه ۱۹۳۲ به زندگی من پا گذاشت و دیگر هرگز از آن جدا نشد. بیش از یک‌چهارم قرن، بیش از نه‌هزار روز دردناک و از هم گسیخته از آن هنگام گذشته است، روزهایی که رنج درونی و یا کار بی امید آنها را هرچه تهی‌تر می‌کرد، سالها و روزهایی که برخی از آنها پوچ‌تر از برگهای پوسیده درختی خشک بود. روز و ساعتی را به یاد می‌آورم که برای   ادامه ...

فرد اولمن کتاب غیرایرانی مهدی سحابی (مترجم) نشر نو

آن سال تابستان وس خانهء مبله‌ای را در شمال اروکا از چف، الکلی سابق، اجاره کرد. بعد به من زنگ زد و گفت اگر آب دستم است بگذارم زمین و بروم آنجا با او زندگی کنم. گفت که الان توی واگن زندگی می‌کند. از قضیه واگن خبر داشتم. اما حاضر نبود جواب نه بشنود. دوباره زنگ زد و گفت، ادنا، می‌شود از پنجرهء جلویی اقیانوس را دید. می‌شود بوی نمک   ادامه ...

انتشارات نیلوفر ریموند کارور فرزانه طاهری (مترجم) کتاب غیرایرانی