پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘کریم کشاورز (مترجم)’

پدرم – روی کف اطاق نیمه تاریک و تنگ – زیر پنجره آرمیده و پیراهنی بی اندازه دراز و سفید بتن دارد. انگشتان پاهای برهنه‌اش بطرز عجیبی از هم باز شده و انگشتان دستهای رئوفش نیز که با آرامش تمام بر سینه‌اش گذاشته شده کج و معوج است. چشمان پرنشاطش را دو دایرهء سیاه – دو سکه مسین – کاملا پوشانده، چهرهء مهربانش تیره بنظر می‌آید و دندانهایش که بشکل   ادامه ...

سازمان کتابهای جیبی کتاب غیرایرانی کریم کشاورز (مترجم) ماکسیم گورکی