پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘امیرمحمود فخرداعی (مترجم)’

شب کریسمس سال ۱۸۶۳ در آسمان شهر «کونکورد» در ایالت ماساچوست، هیچ ستاره‌ای چشمک نمی‌زد. درواقع ابرهای خاکستری کبودرنگی سراسر آسمان را پوشانیده بود. هوا رایحهء برف و بوی چوب سوخته می‌داد. سربازان از جنگ برگشته یقه‌های رنگ و رو رفتهء اونیفورمهای نظامیِ آبی‌رنگ خود را برگردانیده و در خیابانهای پرل و لای به دشواری حرکت می‌کردند. برخی از آنها، در حالی‌که باد سردی که می‌وزید برروی صورتشان می‌کوفت، لنگان   ادامه ...

امیرمحمود فخرداعی (مترجم) کتاب غیرایرانی لوییزا می الکات نشر صفی‌علیشاه