در اوایل سال ۱۹۷۹ که جمشیدخان برای نخستینبار دستگیر شد، هفدهساله بود. آن روزها بعثیها در سرتاسر خاک عراق، بنای تعقیب و دستگیری و شکنجهی چپها را گذاشته بودند… چپهایی که کمی پیشتر، از همپیمانان اصلی «انقلاب و رهبری آن» به شمار میآمدند. هیچکدام از ما به درستی نمیدانیم که جمشیدخان کی و چگونه به جمع چپها پیوسته بود، بهویژه که در ایل و تبار ما تاکنون کسی چپ نشده ادامه ...
هوای آبکی بندر همچون اسفنج آبستنی هُرم نمناک گرما را چکه چکه از تو هوای سوزان ور میچید و دوزخ شعلهور خورشید تو آسمان غرب یله شده بود و گردی از نم بر چهره داشت. جاده «سنگی»، کشیده و آفتاب تو مغز سرخورده و سفید و مارپیچ از «بوشهر» به «بهمنی» دراز رو زمین خوابیده بود. جاده خالی بود. سبک بود. داغ و خاموش بود. سفیدی آفتاب بیابان با سایهی ادامه ...