پنج سطر

از هر کتاب

شوهر مدرسه‌ای

اندرمعارفه
با شخصی موسوم به آقای ووندر
یا عمویی که فرصت‌ها را از دست نمی‌دهد و گیرافتادن شارلوت در دردسری خوفناک و لزوم پیدا کردن شوهر
در اسرع اوقات

بالاخره یک‌نفر پیدا شد که به آقای «سافو مادلیس» بگوید: از دو حال خارج نیست، یا در انتخاب اسم اشتباه کرده یا در جنسیت. از جوابی که حضرت والا سافو مادلیس به این یک نفر داد بی‌خبریم، اما این‌را می‌دانیم که او عاقبت در جست و جوی خود به دنبال دختری از خاندانی اشرافی به نتیجه رسید و «لئونیداس فولار» را پیدا کرد و با او ازدواج کرد و به این ترتیب تا حدودی توازن برقرار شد. به دنبال این وصلت، سافو و لئونیداس دو دختر مامانی به دنیا آوردند و چون طعم تلخ تجربه را زیر دندان داشتند به شدت اجتناب کردند از این‌که اسم آن‌ها را شارل و گوستاو یا اسحق و اسمعیل بگذارند، برعکس دوتا اسم بی‌بروبرگرد زنانه رویشان گذاشتند، مثل «الیزابت» و «فلامینی». سال‌ها سپری شد و دوتا دختربچه‌ها طبیعتا دوتا دوشیزهء تمام‌عیار شدند و وقت شوهرشان رسید…

 

■ شوهر مدرسه‌ای

• جووانی گوارسکی
• ترجمه جمشید ارجمند

• نشر پرواز

 

طراحی گرافیک مهدی محجوب
جمشید ارجمند (مترجم), جووانی گوارسکی, کتاب غیرایرانی, نشر پرواز