پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘محمدامین جندقی بیدگلی (مترجم)’

صبح یک روز داغ اوت، مرداب در کنار کاج‌ها و بلوط‌ها در مه فرو رفته بود. نخل‌های کلمی به طور غیرمعمولی به این طرف و آن طرف سوق داده می‌شدند و مرغ‌های ماهی‌خوار پر و بال گشوده بودند. و کیا برای ششمین بار، صدای محکم بسته شدن درب را شنید. در حالی که او روی چهارپایه ایستاده بود، از ریختن خاک به داخل گلدان دست کشید. الان هیچ صدایی جز   ادامه ...

دیلیا اونز کتاب غیرایرانی محمدامین جندقی بیدگلی (مترجم) نشر روزگار