پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘شیرین تعاونی (مترجم)’

حدود بیست سال پیش، شبی از شبها که خانوادهء پراولاد ما درگیر بیماری اُریّون بود، خواهر کوچکم، فرنی، را با گهواره و ساز و برگش به اتاق ظاهرا عاری از میکرب من و برادر بزرگترم سیمور منتقل کردند. من پانزده سال داشتم و سیمور هفده سال. حوالی ساعت دو بعد از نیمه‌شب بود که به صدای گریهء هم‌اتاقی تازه‌وارد از خواب پریدم. چند دقیقه‌ای تاقباز و بی حرکت ماندم و   ادامه ...

انتشارات نیلوفر جی. دی. سلینجر شیرین تعاونی (مترجم) کتاب غیرایرانی