پنج سطر

از هر کتاب

اتحادیه‌ی ابلهان

یک کلاه شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، می‌فشرد. روگوشی‌های سبز پر بود از گوش‌هایی بزرگ و موهایی اصلاح‌نشده و کُرک زبری در گوش‌ها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لب‌های پر و به هم فشرده‌اش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم می‌زد، چین گوشه‌ی لب‌هایش پر بود از نارضایتی و خرده‌چیپس. زیر سایه‌ی آفتاب‌گیر سبز کلاه، چشمان متکبرِ زرد و آبی ایگنِیشِس جی. رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی. اچ. هولمز انتظار می‌کشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانه‌هایی از بدسلیقگی در لباس پوشیدن می‌گشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباس‌ها به قدری نو و گران بودند که کاملا می‌شد توهینی به سلیقه و نجابت به حساب‌شان آورد. داشتن هر چیز نو و گران‌قیمت نشانه‌ی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود، حتا ممکن بود وجود روح را زیر سوال برد. خود ایگنیشس راحت و معقول لباس پوشیده بود. کلاه شکاری نمی‌گذاشت سرش سرما بخورد و شلوار گل و گشاد پشمی‌اش هم با دوام بود و اجازه می‌داد آزادانه حرکت کند. جیب‌های شلوار گرم بود و باعث آرامش ایگنیشس می‌شد. پیراهن چهارخانه‌ی فلانلش هم او را از پوشیدن پالتو بی‌نیاز کرده بود و یک شال گردن هم پوست بی‌حفاظ حدفاصل گوش و یقه‌اش را از سرما حفظ می‌کرد. لباسش با هر معیار غامض معنوی و هندسی مقبول وبد و نشان از غنای حیات معنوی او داشت…

اتحادیه‌ی ابلهان

• جان کندی تول
• ترجمه پیمان خاکسار
•  نشر چشمه

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

طراحی گرافیک مهدی محجوب
پیمان خاکسار (مترجم), جان کندی تول, کتاب غیرایرانی, نشر چشمه