روز بعدش هم کسی نمرد. این موضوع که مطلقا با قواعد حیات مغایر است، اوضاع و احوال جامعه را به هم ریخت و در افکار مردم اضطرابی عظیم ایجاد کرد که کا ملا موجه بود، چرا که ما فقط همین یک موضوع را مطرح میکنیم که در کل چهل مجلد تاریخ عمومی جهان هیچ اشارهای یا حتی نمونهای مشابه از این اتفاق موجود نیست که یک روز کامل بگذرد، با سهم سخاوتمندانهی بیست و چهار ساعت، روزانه و شبانه، بامداد و غروب، بدون یک مورد مرگ ناشی از بیماری، سقوط از بلندی یا خودکشی موفقیت آمیز، حتی محض رضای خدا برای ثبت در مدارک. نه حتی مرگ ناشی از تصادفات اتوموبیل، که در این ایام جشن بسیار شایع است، وقتی مسئولیت ناپذیری بولهوسانه و افراط رانندگان شادخوار در جادهها هم برای آنکه چه کسی زودتر به نقطهی مرگ میرسد، جواب نداد. عید سال نو هم نتوانست پشت سر خودش رد معمول مصیبتبار اموات را به جا گذارد، انگار عفریت مرگ با دندانهای تیز بیرونزدهاش تصمیم گرفته بود برای یک روز داسش را کنار بگذارد…
■ در ستایش مرگ
• ژوزه ساراماگو
• ترجمه شهریار وقفیپور
• انتشارات مروارید