پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘محمدرضا راه‌ور (مترجم)’

روزهای پایانی هفته، لاشخورها، با نوک‌هاشان پرده‌های پنجره‌های ایوان کاخ ریاست جمهوری را از هم گسستند، وارد کاخ شدند و با تکان دادن بال و پرهاشان، رخوت آن‌جا را بر هم زدند. سپیده‌دم روز دوشنبه، با نسیم گرم و ملایم بزرگ‌مردی مُرده و ابهت پوشالیِ او، شهر از خمودیِ صدساله‌اش بیدار شد. آن وقت بود که دل به دریا زدیم و قدم به داخل کاخ گذاشتیم. جسورترها پیشنهاد کرده بودند   ادامه ...

کتاب غیرایرانی گابریل گارسیا مارکز محمدرضا راه‌ور (مترجم) نشر روزگار