پنج سطر

از هر کتاب

Archive for شهریور, ۱۴۰۰

غروب یک روز گرم بهاری بود و دو مرد در پاتریارک پاندز دیده می‌شدند. اولی چهل سالی داشت، لباس تابستانی خاکستری‌رنگی پوشیده بود، کوتاه‌قد بود و مو مشکی، پروار بود و کم مو. لبهء شاپوی نو نوراش را به دست داشت و صورت دو تیغه کرده‌اش را عینکِ دسته‌شاخی تیره‌ای، با ابعاد غیرطبیعی، زینت می‌داد. دیگری مردی بود جوان، چهارشانه، با موهای فرفری قرمز و کلاه چهارخانه‌ای که تا پشت   ادامه ...

انتشارات فرهنگ نشر نو عباس میلانی (مترجم) کتاب غیرایرانی میخائیل بولگاکف

سال ۱۹۰۲، در نیوروشل نیویورک، پدر روی تاج سربالایی خیابان برادویو یک خانه ساخت. خانه سه مرتبه‌ای بود از قلوه‌سنگ قهوه‌ای، با چند اتاق خواب و پنجره‌های شاه‌نشین و یک ایوان توری‌دار. پنجره‌ها سایبان راه راه داشت. خانواده در یک روز آفتابی اول تابستان به این خانهء بزرگ وارد شد و تا چندسال بعد از آن به نظر می‌آمد که ایام عمر همه به خوبی و خوشی خواهد گذشت. بیشتر   ادامه ...

انتشارات خوارزمی ای. ال. دکتروف کتاب غیرایرانی نجف دریابندری (مترجم)

درست است، «کیلگور تراوت» دوباره بازگشته است. به نظر می‌رسید که نتواند چنین کاری را انجام دهد. این نشانه ضعف نیست. خیلی از آدم‌هیا خوب هم نمی‌توانند از پس این کار بر بیایند. *** امروز صبح (شانزدهم نوامبر ۱۹۷۸) نامه‌ای از یک غریبهء جوان به نام «جان فیگلر» اهل «کراون پوینت» به دستم رسید. کراون پوینت به خاطر فرار مشهور سارق بانک، «جان دیلینجر» (در خلال سال‌های رکود بزرگ اقتصادی   ادامه ...

انتشارات سبزان علی شیعه علی (مترجم) کتاب غیرایرانی کرت وانه‌گت

گمان می‌کنم که افراد بسیاری در برخی از استان‌های فرانسه شوالیه‌هایی از خانوادهء والوا را کم و بیش دیده باشند: یکی از این شوالیه‌ها در نورماندی زندگی می‌کرد، یکی دیگر در بورژ به سر می‌برد و یکی هم در سال ۱۸۱۶ در شهر آلانسون شهرت بسیار پیدا کرده بود. جنوب فرانسه هم شاید والوایی برای خود داشت. اما شمارش اعضای این طایفه اهل والوا در این جا اهمیتی ندارد. در   ادامه ...

انوره دو بالزاک کتاب غیرایرانی محمد پوینده (مترجم) نشر اشاره