پنج سطر

از هر کتاب

شکار انسان
سیفلیس این جوری‌یه دیگه. همیشه در حرکته. اگه به حال خودش بذارینش فریاد آدمو به آسمون می رسونه و هزار جور درد بی درمون دیگه به جون آدم میندازه. برای همینه که آدم همیشه باید تو جاده مواظب باشه بلایی از طرف زن ها سرش نیاد. این قانون اوله. از پائولو آفونسو بگیر تا جاهای خیلی خیلی دور دیگه، به خصوص شبا که آدم تو این جاده های کثافت مالرو گرفتار همچین اوضاعی می شه. یعنی تموم اون روستاها و شهرهای دور و اطراف. کانینده دِ سائو فرانسیسکو، مونته آلگره دِ سرجیپه، نوسا سینیورا داس دورِس، سیریری، کاپلا و جاهای دیگه، که خدا می دونه سر به چندتا می زنن. پروپریا و ماروئیم. تو که خبر داری چه جور جاهایی ان. عدل های خاکه و پنبه س که بار کامیونا می کنن و می فرستن تو اینجاهای خشک کثافت. تو این جاهای برهوت، با این کاکتوسا و علفای شیر، هرچیزی آدمو نیش می زنه، زیرپات هم غیر از خار چیزی پیدا نمی‌شه. آدم حسابی سرسام می گیره. گیاه ها و زن ها مثِ هم مرض به جون آدم میندازن، آدم ازشون زخمای پوستی می گیره. تازه جونورای خطرناک هم هستن، جونورایی مثِ کنه، عقرب، کرم شیش پا. فکرشو نمی شه کرد. اون پشت و پسلا من سه تا آدم بی نوا رو، رو چند تا بوتهء خار، نفله کردم …

 

■ شکار انسان

• خوئائو اوبالدو ریبیرو
• احمد گلشیری (مترجم)
• انتشارات نگاه

◄ در سال ۱۹۸۳، فیلم سینمایی برزیلی با نام گروهبان گتولیو (نام اصلی کتاب) به کارگردانی ئرمانو پنا ساخته شد:

 

طراحی گرافیک مهدی محجوب
احمد گلشیری (مترجم), انتشارات نگاه, خوئائو اوبالدو ریبیرو, کتاب غیرایرانی