لندن، دورهء اجلاسیهء عدالتخانهء عظمی، پس از تعطیلات حضرت میکائیل، بتازگی شروع شده و قاضیالقضات در «لینکلنزاین هال» بقضا نشسته است. هوای ماه نوامبر سخت طوفانی است. کوچهها و خیابانها را طوری گل و شل فرا گرفته است که گوئی سیلابهای نخستین اخیرا از روی زمین واپس نشستهاند و عجب نخواهد بود که آدم با «مگالوسوروس»ی، بطول در حدود چهل پا، که همچون مارمولک فیل مانندی بسنگینی از «هوبورن هیل» بالا میخزد مواجه شود. دودی که از دودکشها فرود میآید باران ریز و سیاهی بوجود میآورد که رشتههای دوده ببزرگی دانههای برف در آن دیده میشود. تو گوئی در مرگ خورشید ماتم گرفتهاند. قیافهء سگهای آغشتهء بگل را نمیتوان تشخیص داد، وضع اسبهای درشکه نیز بهتر از آنها نیست. گل و شل حتی چشمبندشان را فرا گرفته است. عابرین، با ناراحتی و خشمی که همهگیر است چتر همدیگر را تنه میزنند، در سر پیچها هزار عابر در سر همین پیچها سرخورده و لغزیدهاند، و همچنانکه میلغزند و سر میخورند سپردههای جدیدی به قشر فشردهء گلی که با سماجت تمام به فرش خیابان چسبیده است و موجودی آن را با ربح مرکب بالا میرود میافزایند…
■ خانه قانونزده
• چارلز دیکنز
• ترجمه ابراهیم یونسی
• انتشارات امیرکبیر
◄ اقتباس تلویزیونی از کتاب خانه قانونزده (خانه متروک) اثر چارلز دیکنز، در سال ۲۰۰۵ :