این غمانگیزترین داستانی است که به عمرم شنیدهام. نه فصل از فصول نوهایم بود که ما خانوادهء اش برنهام را میشناختیم و با آن بسیار نزدیک بودیم… چندان که دستکش با دست نزدیک و آشنا است به آنها نزدیک بودیم، و در عین حال راحت، زنم و من سروان اشبرنهام و خانم اشبرنهام را تا آنجا که برای یک انسان مقدور و میسر است میشناختیم، و در عین حال و ادامه ...
لندن، دورهء اجلاسیهء عدالتخانهء عظمی، پس از تعطیلات حضرت میکائیل، بتازگی شروع شده و قاضیالقضات در «لینکلنزاین هال» بقضا نشسته است. هوای ماه نوامبر سخت طوفانی است. کوچهها و خیابانها را طوری گل و شل فرا گرفته است که گوئی سیلابهای نخستین اخیرا از روی زمین واپس نشستهاند و عجب نخواهد بود که آدم با «مگالوسوروس»ی، بطول در حدود چهل پا، که همچون مارمولک فیل مانندی بسنگینی از «هوبورن هیل» ادامه ...
آورده اند که در اواسط ماه مارس شاهراهی که از شهر جاوید رم به شهر کوچک وزیبای کاپوا میرود، بار دیگر بر روی مسافران گشوده شد. اما این سخن بدان معنا نیست که عبور و مرور در این شاهراه در دم به وضع عادی بازگشت. زیرا، طی چهار سال گذشته هیچ یک از راه های جمهوری آن امنیت و تردّدی را که از راههای روم انتظار میرفت به خود ندیده ادامه ...