آقای ورلاک بامدادان که بیرون میرفت دکان خود را اسما به برادر زنش میسپرد. این کار شدنی بود، چرا که در هر موقع روز چندان داد و ستدی نمیشد، و در عمل پیش از فرارسیدن شامگاه هیچ داد و ستدی نبود. آقای ورلاک چندان در بند داد و ستد ظاهری خود نبود و از اینها بالاتر زنش به برادر زنش سرپرستی میکرد. دکان کوچک بود، و همچنان بود منزل. این ادامه ...
قایق کرانهپیمای «نلی»، بی آنکه جنبشی در بادبانهایش پدید آید، به لنگرگاه آمد و آرام گرفت. مد آب فرو نشسته بود، باد هم کمابیش آرام بود، و قایق که مسیر رودخانه را در پیش داشت، تنها راهش این بود که دوری بزند و آنقدر بماند که آب بالا بیاید. دریارس رود تایمز مانند آغاز آبراه بیانتهایی در برابر ما گسترده بود.در دیدرس آب، دریا و آسمان بی هیچ واسطهای به ادامه ...