اگرچه هوا صافتر و روشنتر از روز پیش بود، ولی بدنهء کشتیهایی که در دوردست لنگر انداخته بودند، از پَسِ پرده مهی که تازه داشت پا میگرفت، همچون سایهای سیاه به چشم میآمد. او میتوانست کنارههای شبه جزیرهی ایزو را به خوبی تشخیص دهد. در آن روز ماه مه، خورشید با نوری تند و خیرهکننده میتابید. دریا آبی و آرام بود و تودههای ابر ولنگارانه در آسمان به این سوی ادامه ...
در مدرسه، هرگاه صحبت به جنگ ژاپن و روسیه کشیده می شد، کی یو آکی ماتسوگائه از صمیمی ترین دوست اش شیگه کونی هوندا می پرسید که چه قدر از وقایع آن زمان را به یاد می آورد. چنین می نمود که پرده ای از ابهام بر حافظه ی شیگه کونی کشیده شده باشد، چرا که او فقط می توانست – و البته آن هم به سختی – به خاطر ادامه ...