پنج سطر

از هر کتاب

Archive for اردیبهشت, ۱۳۸۹

«مگراز روی نعش من رد بشوی» «اینطور حرف نزنید مامان، خیلی سبک است. از شما بعید است. شما که می دانید من تصمیم خودم را گرفته ام و زن او می شودم» «پدرت ناراضی است سودابه. خیلی از دستت ناراحت است» «آخر چرا؟ من که نمی فهمم. خیلی عجیب است ها!یک دختر تحصیلکرده به سن و سال من هنوز نمی تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی   ادامه ...

فتانه حاج سیدجوادی کتاب ایرانی نشر البرز

در چند میلی جنوب سوله داد، از کنار تپه ای، رودخانه سالیناس، عمیق و سبزرنگ جریان دارد و به دریاچه ای فرو می ریزد. آب آن گرم است، زیرا پیش از آنکه به دریاچه فروریزد، از روی شن های زرد و گرم و از زیر اشعه خورشید می گذرد. یک سوی رودخانه، سراشیب های زرین تپه های پیچاپیچ رو به کوه سرسخت و سنگی گابیلان کشیده شدهاست، اما آن سو   ادامه ...

انتشارات معرفت پرویز داریوش (مترجم) جان اشتاین بک کتاب غیرایرانی