آقای جوزف گیبن رات، مباشر و دلال، هیچگونه ویژگی خاص یا امتیازی که او را از دیگر همشهریانش متمایز کند نداشت، او هم مانند دیگران از بدنی سالم و تنومند برخوردار بود و استعداد نسبتا خوبی در رابطه با کارش داشت. علاقه و احترام خاصی برای پول قائل بود، خانه کوچک شخصی با یک باغ و یک آرامگاه خانوادگی در گورستان، اگرچه وابستگی مختصری به کلیسا داشت با اینحال کم ادامه ...
بعد از آتش سوزی سلول های انفرادی، مرا با عده ای دیگر ازآنجا بردند. آتش ازتعمیرگاه پشت دیوارها شروع شد و به سرعت همه جا راگرفت. شعله ها از روزنهی نزدیک سقف تو می آمدند و… هنوز بعداز سالها سرم پراست از هیاهوی آن روزها. فریاد کمک و ضجه زن ها زیر گرگر آتش و جیغ های خفه ای که انگار کسی از گلوم میکشید و کم کم زیر دود ادامه ...
آورده اند که در اواسط ماه مارس شاهراهی که از شهر جاوید رم به شهر کوچک وزیبای کاپوا میرود، بار دیگر بر روی مسافران گشوده شد. اما این سخن بدان معنا نیست که عبور و مرور در این شاهراه در دم به وضع عادی بازگشت. زیرا، طی چهار سال گذشته هیچ یک از راه های جمهوری آن امنیت و تردّدی را که از راههای روم انتظار میرفت به خود ندیده ادامه ...
در فرودگاه لندن، بر نیمکتی هنوز خوابش نبرده بود که صداهایی شنید، دستی هم به شانه اش خورده بود. دو پاسبان بودند، بلند قد، یکی با تاکی واکی و آن یکی که، دست برشانه اش گذاشته بود، پرسید: اینجا چرا خوابیده ای؟ -منتظر پرواز به برلنم. گذرنامه خواست. دادش. حالا دیگر ایستاده بود، گیج خواب. همان پرسید: تولد؟سالش را گفت، ۱۳۲۶که میشود ۱۹۴۸ . روز و ماه تولد حتی به ادامه ...