پنج سطر

از هر کتاب

Archive for دی, ۱۳۹۸

آهای تودور! در را وا کن! تودور پدرم بود. اما خیلی به ندرت توی خانه ما پنهان می‌گردد. من به شدت دصا از جا می‌جستم. از منخرین اسب‌ها بخار بیرون می‌زد گرده‌های براق‌شان دود می‌کرد. حیوان‌ها زنگوله‌های گردنشان را به صدا در می‌آوردند و یال‌های قشو خورده به هم بافته شان را که با نوارهای زرد و سرخ فیروزئی گسترش خورده تکان می‌دادند ارابه وارد حیاط می‌شد. سر و کله   ادامه ...

احمد شاملو (مترجم) انتشارات نگاه زاهاریا استانکو کتاب غیرایرانی

غروب یک روز پائیزی، هنگامی که در مزرعهء واین نزدیک پتیسفورد در ورمونت محصولات انبار و هیزم زمستانی فراهم شده بود و نخستین برف زمستانی سبکبار بر زمین نشسته بود، ژوزف واین بطرف صندلی راحتی کنار بخاری دیواری رفته و جلو پدرش ایستاد. این دو مرد خیلی بهم شبیه بودند. هردو بینی دراز و گونه‌های استخوانی و کشیده داشتند، چهره‌هایشان گوئی از ماده‌ای سخت‌تر و پرطاقت‌تر از گوشت درست شده   ادامه ...

انتشارات تلاش جان اشتاین بک کتاب غیرایرانی محمد معینی (مترجم)

هیچ وقت گوشه‌نشین و خیالباف نبودم، امامدتی است برای تنهایی چنان ولعی دارم که حتی نمی‌توانم کسانی را که با من در زیر یک سقف می‌خوابند و نفس می‌کشند تحمل کنم. همین که می‌بینم دور و برم وول می‌زنند مضطرب می‌شوم. وقتی توی اتاق پهلویی از سرگردانی و بلاتکلیفی رنج می‌برند، من فقط به خودم فکر می‌کنم. گرفتار چه مرضی شده‌ام؟ کسی نمی‌داند جز دکتر معالجم و پروانه اقدسی که   ادامه ...

انتشارات ققنوس کتاب ایرانی محمد محمدعلی

خورشید هنوز در نیامده بود. دریا و آسمان را نمی‌شد از هم بازشناخت، جز این که دریا کمی چین و شکن داشت، انگار پارچه‌ای در آن خیس خورده باشد. رفته رفته همچنان که آسمان سفید می‌شد خط تیره‌ای در افق پدید آمد که دریا را از آسمان جدا می‌کرد و پارچهء خاکستری با تاش‌های ضخیمی که یکی پس از دیگری، زیرِ رویه می‌جنبیدند و پیوسته سر در پی هم می‌گذاشتند   ادامه ...

کتاب غیرایرانی مهدی غبرایی (مترجم) نشر افق ویرجینیا وولف

درِ سلول پشت سرِ روباشوف بسته شد. توی بند مدتی به در تکیه داد و بی حرکت ایستاد، سیگاری روشن کرد. دو پتوی کاملا تمیز و یک تشک کاهی تازه پر شده، روی تختخوابِ سمت راست به چشم می‌خورد. دستشویی جاسازی شده در طرف چپ فاقد درپوش بود، اما شیرآبش درست کار می‌کرد. سطل آشغالی که در زیر آن قرار داشت، به تازگی گندزدایی شده بود و بو نمی‌داد. دیوارها   ادامه ...

آرتور کستلر اسدالله امرایی (مترجم) انتشارات نقش و نگار کتاب غیرایرانی

دوستان نزدیک هنری ویلیام واین معتقد بودند که اگر نقصی در وجود این شخص باشد باید آنرا درساختمان فکری او جستجو کرد: قلبی مهربان‌تر از قلب او و دلی رئوف‌تر از دل او وجود نداشت. درست است که لرد ماونت سورن هنری ویلیام واین، جزو اشراف و طبقات درجه اول انگلستان بشمار میامد ولی شهرت وی در پرتو این مقام خانوادگی نصیب او نشد. علت واقعی این شهرت را باید   ادامه ...

انتشارات فروغی شیده جلالی‌فر (مترجم) کتاب غیرایرانی هنری وود

تسوکورو تازاکی، از ژوئیه سال دوم دانشکده تا ژانویه سال بعدش، به تنها چیز که فکر می‌کرد مردن بود. در همین دوره زمانی، بیست ساله شد. اما عبور از این مرز -یعنی بالغ شدن- هیچ معنی و مفهومی برایش نداشت. به نظر می‌رسید خودکشی، طبیعی‌ترین و ساده‌ترین راه حل بود. حتی حالا هم نمی‌دانست که چرا آن زمان، قدم آخر را برنداشته بود. برای او، عبور از مرز زندگی و   ادامه ...

انتشارات ویژه‌نشر کتاب غیرایرانی محمد قصّاع (مترجم) هاروکی موراکامی

سالها سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانوبوئندیا در مقابل سربازانی که قرار بود تیربارانش کنند ایستاده بود، بعداز ظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را به کشف یخ برده بود. در آن زمان، دهکدهء ماکوندو تنها بیست خانه کاهگلی و نئین داشت. خانه‌ها در ساحل رودخانه بنا شده بود. آب رودخانه زلال بود و از روی سنگهای سفید و بزرگی، شبیه به تخم جانوران ماقبل تاریخ، می‌گذشت.   ادامه ...

انتشارات امیرکبیر بهمن فرزانه (مترجم) کتاب غیرایرانی گابریل گارسیا مارکز

در اتاقی می‌خوابیدیم که زمانی سالن ورزش بود. روی کف چوبیِ لاک و الکل خوردهء سالن خطوط و دایره‌هایی دیده می‌شد که در گذشته برای مسابقات کشیده بودند. حلقه‌های تور بسکتبال هنوز بود، اما از خود تورها خبری نبود. دور تا دور سالن برای تماشاچی‌ها بالکن ساخته بودند. احساس می‌کردم بوی تند عرق، آمیخته به بوی شیرین آدامس و عطر دختران تماشاچیِ آن زمان در مشامم مانده است. از روی   ادامه ...

انتشارات ققنوس سهیل سمی (مترجم) کتاب غیرایرانی مارگارت اتوود

در یکی از شهرهای اسپانیول واقع در ساحل جزایر مدیترانه یک صومعهء بزرگ دختران تارک دنیا وجود داشت که تحت رهبری خواهر مندس، ترزا، اداره می‌شد و با وجود سخت‌گیری‌های زمان انقلاب، هنوز قدرت و اختیار خود را حفظ کرده بود. غالب خانه‌ها و مراکز دختران تارک دنیا و صومعه‌ها دردوران جنگ‌های انقلاب و نیروهای دوره امپراطوری ویران و نابود شد اما این جزیره بواسطه قوای انگلستان از دستبرد تجاو   ادامه ...

انتشارات شهریار انوره دو بالزاک عنایت شکیباپور (مترجم) کتاب غیرایرانی